چیزی مرا به قسمت بودن نمیبرد
از وازه دو وجهی تکرار خسته ام
من بی رمق ترین نفس این حوالیم
از بودن مکرر بر دار خسته ام
من با عبور ثانیه ها خرد می شوم
از حمل این جنازه هوشیار خسته ام